چکاوک

 

کجای این جنگل شب

پنهون میشی خورشیدکم

پشت کدوم سد سکوت پر می کشی چکاوکم

 

چرا به من شک می کنی

من که منم برای تو

لبریزم از عشق تو  و   سرشارم از هوای تو

 

دست کدوم غزل بدم نبض دل عاشقمو

پشت کدوم بهانه باز پنهون کنم هق هقمو

+

گریه نمی کنم نرو

آه نمی کشم بشین

حرف نمی زنم بمون

بغض نمی کنم ببین

+

سفر مکن خورشیدکم

ترک نکن مرنو نرو

نبودنت مرگ منه

راهی این سفر نشو

 

نذار که عشق منو تو اینجا به آخر برسه

بری تو و  مرگ من از رفتن تو سر برسه

 

...گریه....

 

نوازشم کن و ببین

عشق میریزه از صدام

صدام کن و ببین که باز

غنچه میدن ترانه هام

اگر چه من به چشم تو

کمم قدیمی ام گمم

آتشفشان عشقم و دریای پر تلاطم ام
نظرات 1 + ارسال نظر
ندا جمعه 20 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 01:36 ق.ظ http://haramedelam.blogsky.com

سلام . شعر قشنگی نوشتین . موفق باشید . خدا نگهدار

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد