-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 8 دیماه سال 1383 01:54
چله نشین تو شدم نبض زمین تو شدم مرده بی دین همه زنده به دین تو شدم ** به ساعت مرگ غزل تلخابه ای جای عسل بر حلقه نفرین شده تنها نگین تو شدم بی بال و بی پر در سفر از هر چه سایه خسته تر هر خط آخر پشت سر تا اولین تو شدم من بهترین تو شدم ای حس از بر شدنی ای خط به خط نوشتنی در زنگ از خود رد شدن صد آفرین تو شدم به جرم بی...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 7 دیماه سال 1383 00:48
آیا مرا می شناسی؟ شمایی که اینها را می خوانی٬ چقدر مرا می شناسی. هزار قصه بر لبم اهل هزار و یکشبم
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 6 دیماه سال 1383 00:55
رفتی و از رفتن تو قلب آیینه شکسته کوچه ها در خلوت شب پنجره ها همه بسته آسمان خاکستری رنگ بغض باران در نگاهش خنجری در سینه دارد توده ابر سیاهش بی تو من از نسل بارانم بارانم بارانم چون ابر بهارانم گریانم گریانم گریانم بی تو من با چشم گریان سیل غم برد آشیانم خواب سرخ بوسه هایت می نشیند بر لبانم عجب بارونیه ها! خدایا...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 5 دیماه سال 1383 00:35
مشکی رنگ عشقه مث رنگ چشای مهربونت مشکی رنگ عشقه مث شبای قلب آسمونه عجب ترانه ای.... خوب حالا من دوباره اینجا هستم. از خودم می پرسم بعدش چیکار می خواهی بکنی؟ به نظرم جوابی ندارم! آخه چرا اینجوری شدم؟ به قول یارو گفتنی نفر بوده که اینجوری بوده امریه اش باطل شده؟!! تابستون یه کتاب خوندم، عادت می کنیم، خوشم اومد ازش،...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 4 دیماه سال 1383 01:12
سلاااااام! ... هزار بار سلام به اندازه ۲ ماه!!! دلم خیلی تنگ شده بود. اتفاقات زیادی افتاده٬ مگه نه؟
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 3 دیماه سال 1383 10:48
and finaly I'm here!!!!!!
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 3 آبانماه سال 1383 02:37
سلام خوبی؟ کجایی بابا ؟! به قول بچه ها گفتنی٬ چرا سینوسی شدی؟ تازه باز دارم میرم ٬ مثل همیشه٬ نمیدونم دیگه تا کی خداحافظ٬ اما زود برمی گردم٬ دلم برای همه تنگ میشه٬ فعلا بدرود
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 1 آبانماه سال 1383 02:23
ای آقا بازم که ادای رئیس ها رو در آوردی٬ بذار سرمون تو لاک خودمون باشه٬ اصلا چرا هی میایی واسه خودت ارد میدی٬ مگه فکر کردی جه خبره؟ می شه بپرسم شما کی هستین؟
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 28 مهرماه سال 1383 03:26
به تو میگم که نشو دیوونه ای دل به تو میگم که نگیر بهونه ای دل من دیگه بچه نمیشم٬ آه دیگه بازیچه نمیشم به تو میگم عاشقی ثمر نداره واسه تو جز غم و دردسر نداره
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 27 مهرماه سال 1383 03:19
باور نمیکنین ! آره میدونم باور نمی کنین. خودمم باورم نمیشه. شایدم الان تو خواب باشم. .... عهد نابستن از آن به که ببندی و نپایی
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 22 مهرماه سال 1383 03:08
خیلی جالبه مگه نه؟ آخه من از کجا باید بفهمم جریان چیه؟ از پشت اون نقاب من چی رو بخونم. زندگی خیلی مسخره است٬ همیشه درست وقتی که فکر می کنی همه چی تمومه٬ تازه می بینی که نه بابا٬ تازه شروعشه. اما اونی که دوسش داره ٬ یه روزی میذاره میره٬ اون وقت آسمون دلش میگیره.... اینا رو کجا شنیدین؟ محشر؟
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 20 مهرماه سال 1383 02:58
ظلمات مطلق نابینایی احساس مرگزای تنهایی چه ساعتی است از ذهنت میگذرد چه روزی چه ماهی از چه سال کدام قرن کدام تازیخ کدام سیاره ....
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 19 مهرماه سال 1383 03:07
اگه بدونی... روزهای همچین بدی نیستن این روزا، هر چند روز بد وجود نداره، این خود من هستم که باعث بد یا خوب بودن روزا می شم. امشب برگشتم کمی از نوشته های قبلیم رو خوندم، هر چند نمیشه اسمشونو نوشته گذاشت، اما نا امید کننده بود. انگاری دارم با دنده پنج پسرفت میکنم... دست من وقت نوشتن شکل اسم تورو داره وقت خوندن صورت من...
-
یک روز بلند آفتابی
شنبه 18 مهرماه سال 1383 02:52
... آنگاه ز دور دست دریا امواج به سوی ما خزیدند بی آنکه مرا به خویش آرند آرام ترا فرو کشیدند پنداشتم آن زمان که رازیست در زاری و های های دریا شاید که مرا به خویش می خواند در غربت خود خدای دریا یک روز بلند آفتابی در آبی بیکران دریا امواج ترا به من رساندند امواج ترانه بار تنها ...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 17 مهرماه سال 1383 03:12
سلااااااااام خوش اومدی.... اینجا چند روز خراب بود٬ آره؟
-
برمیگردم
یکشنبه 15 شهریورماه سال 1383 01:40
سلام و یکم خدانگهدار. من دارم دوباره میرم به یه بیابون بی آب و علف (بخونید بدون اینترنت)!! واسه همین تا سه چهار هفته نیستم. شرمنده دوستان. ...دوستان در هوای صحبت یار زر فشانند و ما سر افشانیم... بدرود
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 11 شهریورماه سال 1383 02:35
می خوام یه چیزی بنویسم که فکر کنم تکراریه اما دوسش دارم عزیزم غصه نخور زندگی با ماست اگه باختیم امروز و فردا که بر جاست توی این شب سیاه مه گرفته نگاه کن خورشیدی از اون دورا پیداست عزیزم دنیا همین جور نمیمونه یه روز آخر میشکنه خواب زمونه عزیزم شب همیشه شب نمیمونه صبح میشه آفتاب میاد رو بوم خونه .....
-
no title
سهشنبه 10 شهریورماه سال 1383 02:22
I think somthing is wrong with you?! how are yo doing?
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 16 مردادماه سال 1383 01:38
اسرار ازل را نه تو دانی و نه من وین حل معما نه تو خوانی و نه من هست از پس پرده گفتگوی من و تو چون پرده ور افتد نه تو مانی و نه من
-
تبریک به همه فوتبال دوستا
یکشنبه 11 مردادماه سال 1383 01:41
بازم روی این کره ای ها کم شد ٬ دمتون گرم!! In times of trouble , don't say : "God , I have a big Problem!" Say : "HeyProblem, I have a big God ! " از صنم
-
ما که گفتیم شرمنده
یکشنبه 28 تیرماه سال 1383 02:43
به ساعت مرگ غزل تلخآبه ای جای عسل بر حلقه نفرین شده تنها نگین تو شدم بی بال و بی پر در سفر از هر چه سایه خسته تر هر خط آخر پشت سر تا اولین تو شدم من بهترین تو شدم .... شده بودم!
-
شرمنده
شنبه 27 تیرماه سال 1383 04:25
سلام بعد از مدتها چه عجب؟! چقدر دلم برای همه تنگ شده! کاش اگر گاه کمی لطف به هم می کردیم.... اصلا کاش گاه کمی لطف به هم می کردیم!!! پاینده باشید
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 31 خردادماه سال 1383 03:01
چقدر هوا گرمه امروز. دارم خفه میشم. بازم ۲-۳ روز دیگه باید برم. اما کجا٬ خدا میدونه. همه آدما میرن. اما مگه منم آدمم؟!!
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 28 خردادماه سال 1383 03:15
من از تبار پاک آریایی قشنگترین قصیده رهایی آهای مردک به جای پاک کردن صورت مسأله راه حل پیدا کن. اونا پدر مادر ندارن به ما چه ربطی داره. تو که پدر مادر داری کارت رو درست انجام بده٬ هر چند میدونم که تو مخت جز کاه چیزی نیست. من نمیدونم چرا این کانتر الکی هی زیاد میشه٬ فکر کنم خراب باشه. وگر نه فکر نکنم روزی ۱۰-۲۰ نفر...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 22 خردادماه سال 1383 03:21
ما خیلی آدمهای خوش شانسی هستیم میگویید نه؟ کافی است نگاهی به دور و برتان بیاندازید تا برایتان ثابت شود. نگفتم؟...!
-
ماهی رو هر وقت دندونشو بشماری از اون ور بوم میوفته!!!
دوشنبه 18 خردادماه سال 1383 02:16
زندگی آبتنی در حوضچه اکنون است، یعنی چه؟ اگر این روزها تلویزیون نگاه کنید، برنامه های خیلی جالبی و آموزنده ای پخش می شود!! و میتوانید خیلی چیز یاد بگیرید. به خدا!!! جدی می گویم،چرا مسخره میکنید، مگر لقمان را فراموش کرده اید؟! خیلی باحاله ها.... مثلا من امشب یاد گرفتم که گوزنها مثل گاو نفهمند و برای رفع تشنگی خود در یک...
-
مرده
شنبه 16 خردادماه سال 1383 02:03
Always put yourself in others' shoes همه جا خالی است. تا مغز استخوان پوکم. تهی شدم. سفید سفید است، اما سیاه است. دلم می خواهد بخوابم، آسمان صاف، صدای موزیک به همراه پارازیت های همیشگی صدای فن های پی سی و ماشینهای سرگردان و آدمهای توی این ماشینها، هر کدام قصه ای دارند. دارم همه تلاش خودم را انجام میدهم تا متفاوت باشم،...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 14 خردادماه سال 1383 03:03
هشدار که گر وسوسه عقل کنی گوش آدم صفت از روضه رضوان به در آیی خوب به این بیت بالایی فکر کنید........ خیلی باحاله ها :-) دیشب از ترس تا صبح خوابشون نبرده، آخه آدم عاقل! چرا با خودت اینکارو می کنی، من که بهتون گفتم همین جا بمونین. وای از دست شما.... ------- کسی در مورد این جناب دکتر که زلزله رو پیش بینی کرده چیزی شنیده؟!
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 11 خردادماه سال 1383 01:47
کی میدونه، شاید یه روز، شاید همین فردا یا پس فردا یا یه وقت دیگه. ممکنه من، تو، یا شما، با شما هستم، آره خودتون، اشکالی داره؟! نه اشتباه شد، قصد جسارت نداشتم با خودم بودم. این روزا همه چی داره خراب میشه، بعضیا رو خودم میزنم خراب می کنم، بعضی های دیگه هم بقیه. خلاصه زندگی ما به معنای واقعی کلمه داگی شده. بچگی ها عجب...
-
تبریک
یکشنبه 10 خردادماه سال 1383 01:46
بازم زلزله؟!!! زلزله وارد می شود.... خیلی درد ناکه٬ ملت از ترس جون چیکارا که نمی کنه!!! زلزله اصلی ۲-۳ روز پیش بود اما صداش بعدا در می آد... باش تا صبح دولتش دمید. خوابی؟