-
برای زنده بودن دلیل آخرینم باش
یکشنبه 9 بهمنماه سال 1384 02:07
بده دستاتو به دستم تا با هم کلبه بسازیم کلبه ای پر از من و تو از من و تو ما بسازیم دور بشیم از همه مردم واسه درد هم بمیریم با ستاره ها بخوابیم با ترانه جون بگیریم ...
-
ساز مخالف
دوشنبه 3 بهمنماه سال 1384 02:32
با پوزش از ترانه سرا یکمی دست کاریش کردم...... این روزا سرت سنگینه سفرت طول و درازه هوای مارو نداری دور و برت شلوغ شده برات مثل همه شدم یه سایه ی مجسمه چی میخوای از جون دنیا کجای دنیا مبهمه؟ ... هرچی میگم مال منی ساز مخالف میزنی
-
تنهایی؟
یکشنبه 25 دیماه سال 1384 01:09
نه تو تنها نیستی!! از کجا فهمیدی؟ عشق کجاش یعنی همه چی؟ کدوم عشق؟ مرد. اما واقعا هیچکی تنها نیست.
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 18 دیماه سال 1384 21:29
چرا خبری نیست؟! همه جا سوت و کور است؟
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 16 دیماه سال 1384 09:15
ای که بی تو خودمو تک و تنها می بینم هر جا که پا می زارم تو رو اونجا می بینم ------ بعضی ها با خودشون در گیری دارند!!؟ نه!!؟ آخه چرا اینقدر دوست دارید کلاس بگذارید و با چیزایی که خیلی محبوب شدند٬ مخالفت کنید. فقط به خاطر اینکه بگید شما مثل بقیه نیستید و عامی نیستید و یونیک هستید؟ آره؟ کمی به خودتون بیایید. دست از...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 9 دیماه سال 1384 08:44
کجایی؟ هاااااااا اینی که الان گفتی٬ منظورت چی بود؟ نیدونم کی هست؟ زیادی برره نگاه نکن بد آموزی داره!!
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 28 آذرماه سال 1384 19:52
در دسترس نمیباشد
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 24 آذرماه سال 1384 19:36
اصلا فکرش رو هم نمی کردم که روزی کارم به اینجا بکشه!!! همیشه از روزمرگی زندگی بدم میومده. هر کدوم از دوستام که به اون سمت می رفتن ازشون ایراد می گرفتم. اما حالا خودم دارم به این درد دچار میشم. اما واقعا نا خودآگاه هست مشکل من. اینقدر گرفتاریهای روزانه زیاده که آدم وقت سرخاروندنم نداره ٬ چه برسه به اینکه بیاد اینجا دری...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 18 آذرماه سال 1384 00:59
می گفتی بیتو هیچم با من بمون همیشه چه اشتباهی کردم حرفاتو باور کردم
-
چه جوابی دارید؟
چهارشنبه 16 آذرماه سال 1384 19:07
خیلی دردناکه. من این فاجعه انسانی رو به بازماندگانشون تسلیت میگم. امید وارم اونایی که هنوز خوابند و با سهل انگاریاشون این جور حوادث هواناک رو رقم می زنند٬ اقلا یه کم به خودشون بیان. واقعا مایه تاسفه؟ در قرن تکنولوژی و دود و آهن هنوز تو کشور ما هواپیماها به این راحتی میافتند و بعدشم آب از آب تکون نمی خوره؟!! البته جای...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 13 آذرماه سال 1384 18:52
what the world needs right now, and I mean right now more than ever? listen to music? yeah
-
برو برو دلم تو رو تو رو.....
جمعه 11 آذرماه سال 1384 01:19
امشب از اون شبا هستش ساقی یک پیک بده دستش گرمش کن تو امشب ساقی با همیم .... اینم واسه اینکه از حالت دپرشن خارج بشیم. کاری جز این میشه کرد؟!
-
وضعیت خیلی قرمزه
چهارشنبه 9 آذرماه سال 1384 12:15
تکراریه میدونم اما به نظرم مشکلیه که ماها بهش مبتلا هستیم٬ این مثال واضح تر منظور من رو نشون میده: آخه این چه مقایسه ای است؟!! میگم چرا؟ میگه مگه آدمی که تو خونش تلویزیون داره، دیگه نباید سینما بره؟؟؟ فکر میکنم نوبره والله؟!
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 4 آذرماه سال 1384 18:21
ناگهان چقدر زود دیر میشود
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 30 آبانماه سال 1384 19:28
زیر باران باید رفت چترها را باید بست
-
راس میگه؟
یکشنبه 22 آبانماه سال 1384 18:06
به دوستم گفتم چرا؟ گفت مگه آدمی که تو خونش حموم داره دیگه استخر یا دریا نباید بره؟ چه تشبیه باحالی! قبول ندارید؟
-
چکاوک
جمعه 20 آبانماه سال 1384 00:48
کجای این جنگل شب پنهون میشی خورشیدکم پشت کدوم سد سکوت پر می کشی چکاوکم چرا به من شک می کنی من که منم برای تو لبریزم از عشق تو و سرشارم از هوای تو دست کدوم غزل بدم نبض دل عاشقمو پشت کدوم بهانه باز پنهون کنم هق هقمو + گریه نمی کنم نرو آه نمی کشم بشین حرف نمی زنم بمون بغض نمی کنم ببین + سفر مکن خورشیدکم ترک نکن مرنو نرو...
-
عنوانش چی باید باشه؟!؟!
چهارشنبه 18 آبانماه سال 1384 18:30
اینم یک شعر بسیار زیبا از طرف یه دوست خوب و..... به موسم رفتن تو هوا بارانی ست و..... به حسرت ندیدن دوباره تو ... ابرها میبارند و چه لذت بخش است ... در زیر قطره هایی که در عزای تو داغدار: شلاق بر رخ زمین میزنند.... قدم زد ! و قطرات شبنم چشم ها را با قطره قطره اشکهای آسمان .... پیوند زد وه چه عاشقانه است وجان میدهد...
-
لعنت به دل سیاه شیطان
دوشنبه 16 آبانماه سال 1384 16:15
میخوام یه بحث رو اینجا شروع کنم تا حالا شده به بعضی مسایل یا قوانینی که تو کشور رواج داره فکر کرده باشین؟ اول بگم منظور من مسایل اجتماعی ای هستند که برطی به دین و مذهب نداره. یه چیزایی هست که از عهد دقیانوس اینجا قانون شده و هنوزم بهش عمل میشه٬ بدون اینکه دوباره از مردم نظرشون رو بپرسن در مورد این چیزها. نمونه خیلی...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 15 آبانماه سال 1384 22:11
چی شده؟ چرا اینجوری شده؟ جالبه یهو بدون هیچ خبر قبلی خونه عوض کرده!!؟؟ حالا از کجا پیداش کردی؟ ... هیچ فکر کردین چرا ما ایرانیا همش دوست داریم با چیزایی که طرفدار زیاد دارند مخالفت کنیم؟؟ بعضی ها فکر می کنند که اینجوری کلاس داره!!
-
عیدتون مبــــــــــــــــــــا رک
پنجشنبه 12 آبانماه سال 1384 17:06
درود گاهی با خودم میگم که ای کاش چشمونم تو را نمی دید ... وقتی به یادت میوفتم گریه ام می گیره گریه هم دیگه اثری نداره ... یه روزی فکر می کردم که امید آخرمی اما حالا فهمیدم که امیدی جز او وجود نداره و تنها او ++ چون ز تو هیچ خبری نیست ساز من بی آهنگ میشه می نویسم که بدانی دلم برایت تنگ میشه ++ حیف شد٬ ماه رمضون خیلی...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 10 آبانماه سال 1384 13:31
سلام خوبین؟ خوش میگذره؟ آسوده بخوابین که همه جا امن و امان است. پدرشو در میاریم هر کی که..... اها اونو میگی؟! هیچی منظور خاصی ندارم مبارکه
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 8 آبانماه سال 1384 20:47
من قد این حرفا نیستم!
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 6 آبانماه سال 1384 04:58
یک کمی سو تفاهم شده
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 5 آبانماه سال 1384 00:12
سلام خوش اومدین! امید وارم که همه بهره خودشون رو از این شبها و روز ها ببرند. دوست عزیزی لطف فرموده اند اشعار جاودانه تر خواسته اند. این چطوره؟ پدرم روضه رضوان به دو گندم بفروخت ناخلف باشم اگر من به جوی نفروشم ... یا ... من ملک بودم و فردوس برین جایم بود آدم آورد در این دیر خراب آبادم .... میدونین چرا ما ایرانیها...
-
باد یاد عاشقان را برد
سهشنبه 3 آبانماه سال 1384 09:28
بی خبر رفتو دیگر از او نیامد نامه ای نه کلامی نه پیامی نه هفت شهر عشق را گشتم به دنبالش ندیدمش به کوچه ای به بامی نه تاک غربت یار من در بر گرفت دل بهانه های خود از سر گرفت گرمی خورشید هم آخر گرفت ... باد یاد عاشقان را برد
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 3 آبانماه سال 1384 04:35
شب غریبی است امشب شراره ای از کجا آمده است ؟ خدایا همه مان را یاری کن
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 3 مهرماه سال 1384 18:54
رفتی و خاطرههای تو نشسته تو خیالم بیتو من اسیر دست آرزوهای محالم یاد من نبودی اما من به یاد تو شکستم غیر تو که دوری از من دل به هیچکسی نبستم همترانه یاد من باش بیبهانه یاد من باش وقت بیداری مهتاب عاشقانه یاد من باش اگه باشی با نگاهت میشه از حادثه رد شد میشه تو آتیش عشقت گر گرفتنو بلد شد اگه دوری اگه نیستی نفس...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 3 مهرماه سال 1384 18:43
فاتحه مع صلوات
-
خوابمرگ
جمعه 1 مهرماه سال 1384 22:22
اومدم بابا کشتین منو٬ اه ه ه اولش قرار بود با شما بیاد٬ حالا شما برو٬ اونم بعدا میاد بابام ممکنه فردا نیاد؟؟! کارش تموم بشه میاد٬ نگران نباش.......